سفارش تبلیغ
صبا ویژن
با ولایت زنده ایم
 
قالب وبلاگ

منبع..طلایه داران فجر 

 

چند ماه پیش وقتی آقای فرج الله سلحشور دست به افشاگری علیه سینما و بازیگران زن آن زد این مجلات و سایت های زرد و بازیگران معلوم الحال بودند که دست به فرا فکنی زدند و با صدور بیانیه های رنگارنگ ، درس اخلاق گذاشتن و با پوشش رسانه ای آن از سوی برنامه هفت (با دعوت از بازیگران زن مثل مهناز افشار )شروع به مظلوم نمایی و حمله به آقای سلحشور کردند.

اما کجایند خانم های پاکدامنی چون تهمینه میلانی ، مهناز افشار ، پگاه آهنگرانی ، مریلا زارعی ، باران کوثری ، نیوشا ضیغمی ، هانیه توسلی و...که این بار برای حفظ شرف و حرمت خودشان علیه هم کیششان بیانیه صادر کنند .

آیا کار گلشیفته از کار آقای سلحشور زشت تر نبود ، آیا به حیا و پاکدامنی شما ضربه نخورد ، آیا به غرور و غیرت شما بر نخورد ، آیا آبروی هنر هفتم شما نرفت ، آیا آبروی سینما ی ایران زیر سوال نرفت و هزاران آیای دیگر که در خانه اگر کس است یک حرف بس است .

خانم های پاکدامن به نظر شما آیا کار این خانم زشت بود یا نه ؟ به نظر من که اگر زشت بود خب حتما شماها واکنشی نشان می دادید چون قبلا هم چنین عکس العملهایی از جانب شما دیدیم و اگر هم نبود که به نظر هم همینطور است پس نباید به افشاگری جناب سلحشور خرده می گرفتید چون ایشان واقیعت را گفته بودند.

امثال شماها قبلا با اعمال و گفتارتان این را ثابت کردید برای مثال : خانم معتمد آریا باید یادشان باشد که در آلمان کشف حجاب کردند و یا در اظهار نظری گفته بودند که من از سینمای ایران خوشم نمی آید چون روابط جنسیش کم است و یا خانم تهمینه میلانی که در برنامه زنده هفت فرمودند که مردم ایران به دلیل عدم برخورداری از روابط جنسی عقده ای هستند و یا خانم لیلا حاتمی که چندی پیش گفتند که من از دیدن صحنه های خصوصی افراد در جامعه اسلامی لذت می برم و یا شرکت با وضع آنچنانی در جشنواره های خارجی که بویی از عفت و پاکدامنی در آن نیست

                             

                           

                                              

 

 

باید گفت که گلشیفته نمونه ای از تفکر حاکم بر سینمای ایران است و این غده ی سرطانی این بار خود را این چنین نمایان کرده است .

اما چرا همه سکوت کرده اند ؟، با این اوصاف که نباید انتظاری از سینما و سینما گران داشت و لی آیا مجلس ،صداو سیما ، وزارت ارشاد و نهاد های فرهنگی هم باید سکوت کنند . پس غیرت دینی کجا رفت.

                                         باز نشر در رجانیوز و جام نیوز و ازاد نگار

 

 


[ جمعه 90/11/7 ] [ 10:45 عصر ] [ فارا ] [ نظر ]

شب اربعینه..

نوای غم دنیای شیعیان رو فراگرفته....شیعیان با قلبهایی از ظلم ظالمان زمان گرفته.. نوای یا حسین بر لب و اشک بر چشمان منتظر ظهور منجی خویشند.

امروز نیز در کربلای سرزمین های اسلامی در سکوت.. خنجر به قلب شیعه و تیشه بر ریشه عاشوراییان میزنند...

کجاست ابوالفضل   ..کجایند یاران حسین....

در این سرزمین دنیا..هرجا نام حسین بر زبانها و مرامها جاری باشد...خفه اش میکنند زیرا بردگی در جهان امروز ما جریان دارد و حسینیان شعار هیهات من الذله بر لب دارند...

برده داران قرن بیست و یکم دشمن قسم خورده حسین اند...سرخ جامگان حسینی در کربلای قرن بیست و یک با فریب خوردگان شیطانی

جنگ عظیمی بپا نمودند....نباشد مثل مختار دیر به نینوا برسیم...که شاید مختاری نباشد که توابین را گرد اورد  و شاید مختاری نماند...


[ جمعه 90/10/23 ] [ 11:10 عصر ] [ فارا ] [ نظر ]

یاد پدر


پدرم این جوری بود وقتی من :
4 ساله که بودم فکر می کردم پدرم هر کاری رو می تونه انجام بده.
5 ساله که بودم فکر می کردم پدرم خیلی چیزها رو می دونه.
6 ساله که بودم فکر می کردم پدرم از همة پدرها باهوشتر.
8 ساله که شدم ، گفتم پدرم همه چیز رو هم نمی دونه.
10 ساله که شدم با خودم گفتم ! اون موقع ها که پدرم بچه بود همه چیز با حالا کاملاً فرق داشت.
12 ساله که شدم گفتم ! خب طبیعیه ، پدر هیچی در این مورد نمی دونه .... دیگه پیرتر از اونه که بچگی هاش یادش بیاد.
14 ساله که بودم گفتم : زیاد حرف های پدرمو تحویل نگیرم اون خیلی اُمله.
16 ساله که شدم دیدم خیلی نصیحت می کنه گفتم باز اون گوش مفتی گیر اُورده.
18 ساله که شدم . وای خدای من باز گیر داده به رفتار و گفتار و لباس پوشیدنم همین طور بیخودی به آدم گیر می ده عجب روزگاریه.
21 ساله که بودم پناه بر خدا بابا به طرز مأیوس کننده ای از رده خارجه.
25 ساله که شدم دیدم که باید ازش بپرسم، زیرا پدر چیزهای کمی درباره این موضوع می دونه زیاد با این قضیه سروکار داشته.
30 ساله بودم به خودم گفتم بد نیست از پدر بپرسم نظرش درباره این موضوع چیه هرچی باشه چند تا پیراهن از ما بیشتر پاره کرده و خیلی تجربه داره.
40 ساله که شدم مونده بودم پدر چطوری از پس این همه کار بر میاد ؟ چقدر عاقله، چقدر تجربه داره.
50 ساله که شدم حاضر بودم همه چیز رو بدم که پدر برگرده تا من بتونم باهاش دربارة همه چیز حرف بزنم ! اما افسوس که قدرشو نتونستم خیلی چیزها می شد ازش یاد گرفت
.

 

 

 


[ پنج شنبه 90/9/24 ] [ 11:22 عصر ] [ فارا ] [ نظر ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

پیر ما گفت که جنگ است قلم بردارید...
موضوعات وب
لینک دوستان
امکانات وب


بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 2
کل بازدیدها: 55586